نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی خلخال
2 استادیار گروه جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی خلخال
3 استادیار جامعه شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
4 استادیار جمعیتشناسی گروه پژوهشی اقتصاد جمعیت و سرمایه انسانی موسسه تحقیقات جمعیت کشور، تهران، ایران.
چکیده
فقر و فلاکت از معضلات جوامع امروزی بهشمار میرود. سیاستهای دولتهای مختلف در رفع این معضل میتواند تاثیر بسزایی داشته باشد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، سیاستهای سلامت، آموزش، مسکن و رفاه و تامین اجتماعی بهعنوان ابعاد مهم و تاثیرگذار سیاستهای حمایتی متأثر از جهتگیریها، رویکردها، ایدئولوژی و جریان فکری حاکم بر سیاستهای دولتها بوده است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، مطالعه نقش سیاستهای حمایتی (مسکن، سلامت، آموزش، رفاه و تامین اجتماعی) دولتهای احمدینژاد و روحانی در فقر و فلاکت اقتصادی شهروندان است. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش، کیفی بوده و از رهیافت پدیدارشناسی بهعنوان روش عملیاتی پژوهش استفاده شده است. برای گردآوری دادههای پژوهش مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، متخصصان و مطلعان کلیدی در بخش مسکن، آموزش، سلامت، رفاه و تامین اجتماعی استان گیلان است. روش نمونهگیری، هدفمند است و پس از به اشباع رسیدن مصاحبهها، حجم نمونه 24 نفر شده است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که از نظر مشارکتکنندگان، سیاستهای اجتماعی- حمایتی (آموزش، مسکن، سلامت، رفاه و تامین اجتماعی) دولتهای احمدینژاد و روحانی توفیق چندانی نداشتهاند و این سیاستها باعث افزایش فقر و فلاکت اقتصادی شهروندان شدهاند. در واقع، سیاستهای اجتماعی- حمایتی دولتهای احمدینژاد و روحانی علیرغم تاثیرپذیری از دو جریان سیاسی متفاوت، درگیر تضاد، سردرگمی و آشفتگی بوده و عملاً سیاستهای حمایتی در حوزههای آموزش، مسکن، سلامت، رفاه و تامین اجتماعی مورد غفلت واقع شده است.
کلیدواژهها
ارسال نظر در مورد این مقاله