این پژوهش با هدف بررسی و شناخت شرایط به وجود آمده برای رسیدن فرد به کارآفرینی با تأکید بر منش و میدان اجتماعی انجام شد. پژوهش حاضر در صدد بود تا با استفاده از راهبرد نظریۀ زمینه ای، مدل پارادایمی کارآفرینی را در جامعۀ هدف خود ترسیم نماید، جامعه هدف کلیه کارآفرینانی بودند که به عنوان شرکت دانش بنیان به ثبت رسیدهاند. تعداد شرکت های دانش بنیان، 53 مورد در خراسان رضوی می باشد، شیوه نمونهگیری اشباع نظری و تعداد کارآفرینان نمونه تحقیق، 20 بودند. در جمعآوری دادهها از تکنیک مصاحبه عمیق استفاده شد؛ کارآفرین با تربیت در خانواده دموکراتیک و قرار گرفتن در نظام استاد- شاگردی و شکلگیری منش سازنده، ظرفیت هایی را به دست می آورد که به عنوان کارآفرین بالقوه شناخته میشود، او از استراتژی های مهارت دیدن اثربخش، مهارت شنیدن اثربخش، مهارت حل مسئله و دلبستگی خودانگیخته بهره می گیرد از این رو تصمیم به بازاندیشی هویت شخصی خود می گیرد. بعد از کسب افتخارات و تولید شغل، احساس نارضایتی از شرایط درونی و بیرونی خود میکند و پیوسته در حال بازاندیشی هویتی خود است.